همه
لرزش دست و دلام
از آن بود
كه عشق
پناهي گردد
پروازي نه
گريزگاهي گردد
آي عشق، آي عشق
چهرهي آبيات پيدا نيست
پ.ن: آخر بخش نفرو نزدیکه و امتحان پایان بخش؛ و من که باز در حوالی امتحان حال و حوصله درس ندارمو همه چی از ذهنم میگذره؛ الا اونی که باید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر