مهر ۰۵، ۱۳۸۷

اولین کشیک با سختی تمام گذشت! اینجور که از بهارش پیداست ما بد کشیکیم، حسابی!




بستری کردن 12 مریض در عرض 6 ساعتی که تو اورژانس بودم، 5 زایمان طبیعی، 3 سزارین و 1 مورد سقط تو بلوک زایمان و فقط 45 دقیقه خواب... خلاصه اینکه بسی خوش گذشت.








پ.ن:
  • زمان به شدت کند میگذشت، انگار عقربه های ساعت هم هنگ کرده بودن
  • خیلی احمقانه س که تو یه شبه و با یه امتحان پره اینترنی که صرفا اطلاعات تئوری تو رو می سنجه از استاجری که تو بیمارستان دست به سیاه و سفید نمی زنه - و تو خیلی موارد اصلا حق نداره دست بزنه - تبدیل میشی به اینترنی که باید همه کار بلد باشه و علاوه بر اون با سرعت همه ی کارا رو انجام بده
  • خدا رو شکر که بخش زنان رو همزمان با ورود رزیدنتای جدید برداشتم وگرنه حتما تو این 2 ماه له میشدم

هیچ نظری موجود نیست: